شعر کوتاه،تک بیت، مهرداد تکلو
شعر کوتاه،تک بیت، مهرداد تکلو

شعر کوتاه،تک بیت، مهرداد تکلو

شاه بیت های ناب

شعر کوتاه


،ﺑﺎ ﺳﺎﯾﻪ ﺍﻡ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﯽ ﮐﻨﻢ ... !!

ﻣﻮﻫﺎﯾﺶ ﺭﺍ ﺷﺎﻧﻪ ﻣﯽ ﺯﻧﻢ ،

ﺩﻟـــــــــﺪﺍﺭﯼ ﺍﺵ ﻣﯽ ﺩﻫﻢ ،

ﻧﺎﺯﺵ ﺭﺍ ﻣﯽ ﮐﺸﻢ ،

ﺑﺎ ﺍﻭ ﻗﻬﻮﻩ ﻣﯽ ﻧﻮﺷﻢ ... !!!

ﺩﯾﺸﺐ ، ﺩﺳﺖ ﻭ ﭘﺎﯼ ﺳﺎﯾﻪ ﺍﻡ ﻟﺮﺯﯾﺪ


                                                 ﺍﺯ ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ ﻣﻦ ...

شعر کوتاه

،عاقبت من، شد سرنوشت جناغ...

همه، سر شکستنم شرط بسته اند...

شعر کوتاه




،در حضور مبارکت ای عشق، کفرگویی چقدر شیرین است !
"وحده لا اله الا .... " تو .... تــو دقیقـــا خود ِ خداوندی !





شعر


،تو کجایی که ببینی شده ای شعر و سرودم، 
تارو پودم
همه ی بود و نبودم، 
که ز دوریت شده زرد همه صورت و رویم.
توکجایی ....‌
تو کجایی که ببینی دل من تاب ندارد ،
 نگهم خواب ندارد،
شب من روزن مهتاب ندارد
،قلمم گوشه ی دفتر غزل ناب ندارد،
چشم من خشک شد و اب ندارد، 
و طبیبم شده حیران که چرا این تن افسرده و نالان دگر نبض ندارد....
بخدا در هوس بوسه ز رویت، نه نه دیدن رویت، یا که حتی بکنم بوی ز مویت، میکنم لحظه به لحظه ارزویت
که بیایی.....که بیایی....

  مهرداد تکلو

شعر کوتاه

،عاقبت من، شد سرنوشت جناغ...

همه، سر شکستنم شرط بسته اند...

،تو مرده ای اما
مردنت اتفاقی نبود

خدا به ستوه آمده بود

از تنهایی.