روزی وفا کنی که نیاید به کار من
شهریار
..........
من برای تو خرابم تو برای دگران
هلالی جغتایی
.........
بی لشگریم حوصله ی شرح قصه نیست ؟
فاضل نظری
.........
تا خرخره از حرف پرم با که بگویم ...
رضا احسان پور
..........
به هر کس اعتمادم بود ، از آنکس بیشتر خوردم
مهرداد تکلو
.........
ای بر پدرت دنیا ، اهسته چه ها کردی
علی رضا آذر
دلم چون صخره محکم بود ، اما عشق کاری کرد
که این ویرانه مدت هاست محتاج مرمت هاست ...
سجاد سامانی
زمستان رفت و بر جان شقایق ها قرار آمد
به اشک شوق ِ ابرى بوته هاى گل به بار آمد
کمى تا چشم وا کردم از این خواب زمستانى
به چشم تار خود دیدم که یار از چشمه سار آمد
اگر عمرى سر ناسازگارى با دل ما داشت
به لطف چرخش دنیا ، دلش با ما کنار آمد
اگرچه نا امیدم کرده بود اخترشناسى پیر
ولى سیاره ى خوشبختى ام روى مدار آمد
پس از عمرى غزل گفتن به استقبالم آمد عشق
همان خارى که بر دل داشتم آرى به کار آمد
آیا دلی خوش است در آن سوی دیگرت ؟
آه ای زمانه نیست مگر خوی دیگرت؟
شکر خدا که طاقت یکدرد تازه هست
بالا اگر نیامده آن روی دیگرت
این بار سنگ کیست که بر سینه می زنی
می سنجی ام به سنگ و ترازوی دیگرت
پروانه را به آتش حسرت گداختی
چون شمع می کشیم به سوسوی دیگرت
شب با خیال اوست که خوابم نمی برد
غلتی بزن زمانه! به پهلوی دیگرت
سید مهدی ابوالقاسمی
ممنون از خانم سلطانی بابت لطفشون
من همین یک نفرم ،در دلم اما انگار ..!!
صد نفر مثل من از رفتن تو غمگین اند
الهه سلطانی