شعر کوتاه،تک بیت، مهرداد تکلو
شعر کوتاه،تک بیت، مهرداد تکلو

شعر کوتاه،تک بیت، مهرداد تکلو

شاه بیت های ناب

سعدی

گر هزارم جفا و جور کنی 

دوست دارم هزار چندانَت ...

سعدی 




جهانگیر پازوکی

خوردم قسم تا بعد از این با چشم باز عاشق شوم

حالا که آمد دیگری من میروم من میروم خداحافظ خداحافظ

حالا که دست دیگری بر هم زده دنیای ما

حالا که بر هم میخورد آرامش فردای ما خدا حافظ خدا حافظ

ای تکیه گاه ناتوان از نا امیدی خسته ام

از بیم فرداهای دور بار سفر را بسته ام

گفتی که در سختی و غم پشت و پناه من شوی

در کوره راه زندگی فانوس راه من شوی


حالا که پشت پا زدن برای تو آسان شده

حالا که لحظه های تو از آن این و آن شده خدا حافظ خدا حافظ


ترانه 

جهانگیر پازوکی 

رهی معیری

دیدی که رسوا شد دلم

غرق تمنا شد دلم

دیدی که من با این دل

بی آرزو عاشق شدم

با آن همه آزادگی 

بر زلف او عاشق شدم


ای وای اگر صیاد من

غافل شود از یاد من

قدرم نداند

فریاد اگر از کوی خود

وز رشته ی گیسوی خود

بازم رهاند


رهی معیری

عرفی شیرازی


گفتی ز عشق؛ یافت دلت روشنی؛ بلی


 آتش به خانمان زده را ؛خانه روشن است



   عرفی شیرازی

حافظ


صحن سرای دیده بشستم

ولی چه سود


کاین گوشه نیست 

درخورِ خیل خیال تو...


حافظ

محمد حسین ملکیان

می‌رسد روزی که ما هم‌سنگ یکدیگر شویم

می‌خورد یک روز قانون ترازوها به هم


عاشقیم امّا چرا از هم خجالت می‌کشیم

کاش اصلاً دل نمی‌بستند کم‌روها به هم!


محمد حسین ملکیان 

فرشید زاهدی

به هم رسیدن ما جز خیال‌بافی نیست

برای وصل، فقط اشتیاق کافی نیست


به چشم‌زخم کسی بی‌گمان گرفتارم

اگر به چشم تو این حرف‌ها خرافی نیست


گره به زلف تو افتاد و چشم پوشیدم

که در طریقت ما جای موشکافی نیست


اگرچه فرصت جبران بی‌وفایی توست

مرا خیال سر سوزنی تلافی نیست


شبیه آینه‌ها، از غبارِ آه پُرم

به خود دچارم و تابِ غم اضافی نیست...


فرشید زاهدی 

حسین کرمی

اینجا بمان گلم، همه پروانه‌های شهر


گم می‌شوند اگر که تو جایت عوض شود


حسین کرمی

جواد شیخ اسلامی


از عشق من به تو، تو فقط باخبر شدی

غیر از خودِ عزیز تو، مَحرم نداشتم


با این‌همه، همین که غمت بود، خوب بود

کاری به کار عالم و آدم نداشتم...


جواد شیخ اسلامی