شعر کوتاه،تک بیت، مهرداد تکلو
شعر کوتاه،تک بیت، مهرداد تکلو

شعر کوتاه،تک بیت، مهرداد تکلو

شاه بیت های ناب

بابا طاهر

حال روز اینروزهای ما


درین ویرانه دل جز خون ندیدم

نه دل ، گویی که دشت کربلا بی


باباطاهر

بیدل دهلوی

بهار آبرویم صد خزان خجلت به بر دارد

شکفتن در مزاجم نیست رنگ زرد را مانم


بیدل دهلوی

حافظ

مرا امیدِ وصالِ تو زنده می‌دارد

وگرنه هر دَمَم از هجرِ توست بیمِ هلاک


حافظ

حسین جنتی


پشت چنگیز و سکندر همه خواندم به کتاب


کس نگفته است هنوز از چه نژادید شما ...


حسین جنتی


( حسین جان فهمیدی مدیونی به ما نگی، سوال ۸۰ میلیون هست )

میرزاده عشقی


با چه رویی سخن از شادی ما می‌گویید ؟!

دستتان خونی و از عدل خدا می‌گویید !


چه غلط‌ها که نکردید پس پرده‌ی دین

تف به درگاه خدایی که شما می گویید


میرزاده عشقی

فرشید زاهدی

زنان کشور ما زنده‌اند و در کَفَنند ...؟؟


که این اصول سیه‌بختی ، از سیه‌رختی است !


فرشید زاهدی

میرزاده عشقی

 بعد از این بر وطن و بوم و برش باید رید  

به چنین مجلس و بر کر و فرش باید رید 


به حقیقت در عدل ار در این بام و بر است  

به چنین عدل و به دیوار و درش باید رید 


آن‌که بگرفته از او تا کمر ایران گه  

به مکافات الی تا کمرش باید رید 


پدر ملت ایران اگر این بی پدر است  

بر چنین ملت و روح پدرش باید رید 


به مدرس نتوان کرد جسارت ، اما  

آن‌قدر هست که بر ریش خرش باید رید 


این حرارت که به خود احمد آذر دارد  

تا که خاموش شود بر شررش باید رید 


شفق سرخ نوشت آصف کرمانی مرد  

غفرالله که کنون بر اثرش باید رید 


آن دهستانی بی مدرک تحمیلی لر  

از توک پاش الی مغز سرش باید رید 


گر ندارد ضرر و نفع ، مشیرالدوله  

بهر این ملک به نفع و ضررش باید رید 


ار رَود موتمن‌الملک به مجلس گاهی  

احتراماٌ به سر رهگذرش باید رید 


میرزاده عشقی

خواجوی کرمانی

مگر به گوش تو فریاد من رسانَد باد

وگرنه گر تو تویی، کِی رسی به فریادم


خواجوی کرمانی

سعدی


تو عهد و وفای خود شکستی

و از جانبِ ما هنوز محکم


مگذار که خستگان* بمیرند

دور از تو به انتظارِ مرهم


بی ما تو به سَر بَری همه عمر

من بی تو گمان مبَر که یک دم


بنشینم و صبر پیش گیرم

دنبالهٔ کارِ خویش گیرم


سعدی